آریاآریا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

آریاعسل من

بدون عنوان

َّّ َشبهای پر از سایه عزیزم امشبم مثل بعضی شبها که بابات شرکت می مونه تا به اصطلاح اضافه کاری بگیره  من تنهام. و هر چه سعی می کنم خودمو مشغول کنم تا مثلا از روزم لذت برده باشم نمی تونم کاری بکنم .دل و دماغ مرور کتابهای تو قفسه رو ندارم . کتاب جدیدی هم که موجود نیست.تو هم لالا کردی و الان شیشه شیر خالی شدتو به تخت کوبیدی یعنی تمام شد. نوش جان. امشب هم خیلی خندیدی ولی ... .  چرا سر حال نمی یام . خندیدن با تو ته موقعی که می خندی و یا تا وقتی که نگات می کنم دوام داره و حال می ده ولی بعدش همه چی یهو مسه غبار می شینه و باز سکوت و نوارهای لعنتی تصویر و خاطرات که مسه خوره روحمو و جسممو می خورن.از این وضع تنهایی و بی پولی و قناعته...
26 مهر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریاعسل من می باشد